جنگ شیمیایی ايران و عراق
جنگ شیمیایی ايران و عراق
جنگ شیمیایی ايران و عراق
اولين بار عراق در تاريخ 23/10/1359 از گاز تهوّعآور در منطقه ميمک استفاده کرد تابستان سال 1362 دوباره بمباران شيميايي را در مقياس وسيع آغاز نمود و از سال 1363به بعد ( عمليات بدر ) استفاده از اين نوع سلاحها را گسترش داد و شلمچه، خرمشهر، حلبچه، مريوان، گيلانغرب، اشنويه، فاو، سرپل ذهاب،آبادان و ... توسط اين سلاح مورد اصابت واقع شدند. تا آن جا که بيش از هزاران مجروح و شهيد در ميان مردم بيدفاع ايران بر جاي گذاشت. در بمباران شيميايي سردشت از 12 هزار نفر جمعيت شهر 8 هزار نفر مصدوم بر جاي ماند.
به رغم ممنوعيت به كارگيري سلاحهاي شيميايي، عراق در جنگ تحميلي عليه ايران به طور مكرر از گازهاي ارگانوفسفره (عوامل اعصاب) و تاولزا (گاز خردل) استفاده كرد و هيچ برخورد جدي از سوي جامعه جهاني و سازمان ملل انجام نشد و تنها پس از گذشت چندين سال از به كارگيري آن، بدون اينكه عراق را محكوم كنند اعلام شد كه عراق از سلاحهاي شيميايي عليه ايران استفاده كرده است.
عراق اولين بار در منطقه ميمك (23/10/59) از گازهاي تهوع آور عليه رزمندگان و ساكنين منطقه استفاده كرد. همچنين طي ماههاي مرداد، آبان و اسفند 1362 با بمباران هوايي به دفعات مناطق پيرانشهر، رواندوز، حاج عمران عمليات والفجر2، پنجوين، عمليات والفجر4 و جزاير مجنون عمليات خيبر را مورد تهاجم شيميايي گسترده قرار داد كه منجر به شهادت و مصدوميت بسياري از رزمندگان و مردم غير نظامي ساكن در آن مناطق گرديد.
همچنين حملات شيميايي بسيار گسترده عراق در عمليات بدر 1363، والفجر 8 (فتح فاو در سال 1364)،كربلاي 4و 5 ( منطقه ابادان و شلمچه در سال 1365)، شهرهاي سردشت، خرمشهر در ايران و حلبچه در كردستان عراق( 1366)، روستاي مريوان، سرپل ذهاب، گيلانغرب، اشنويه و فاو (1367) نمونه هايي از اين فاجعه انساني است.
در جهاني كه از حدود 200كشور تشكيل شده است، 7 كشور اعلام كرده اند كه سلاح هسته اي در اختيار دارند. بيش از 20 كشور نيز داراي سلاحهاي شيميايي و نزديك به 10 كشور نيز از سلاح بيولوژيك برخوردارند و چندين كشور نيز داراي موشك هاي بالستيك عملياتي هستند.
استفاده آمريكا از سلاحهاي شيميايي، در جنگ ويتنام، اثرات بيماري زايي بر روي سربازان، كشاورزان و افرادي كه به نحوي با اين مواد در تماس بوده اند گذاشته است. مواد استفاده شده در اين جنگ جزو سمي ترين موادي بوده كه تا به حال در جنگ ها استفاده شده است. علاوه بر ويتنام در جنگهاي خليج فارس نيز از سلاحهاي شيميايي استفاده شده است. موادي كه در سلاحهاي شيميايي به كار ميروند سه دستهاند: موادي كه بر اعصاب اثر ميگذارند، موادي كه بر پوست اثر ميگذارد و ماندگاري فراواني در محيط دارند، موادي كه بر دستگاه تنفسي اثر گذاشته و به شدت به بافت ريه آسيب ميرساند.
ماده اوليه سلاح شيميايي اعصاب، بسيار سمي و تهيه آن ارزان و سهلالوصول است. گاز اعصاب كه اولين بار توسط يك شيميدان آلماني، در دهه 1930 كشف شد از نظر شيميايي جزو تركيبات گروه «ارگانو فسفره» محسوب ميشود و مايعي بيرنگ است كه درجه فراريت آن متفاوت است.
عامل ناتوان كننده ( گازهاي تهوع آور)، عامل خفه كننده با سرعت بالا(فسژن)، عامل خوني (كلرورسيانور، سيانورهيدرژن)، عامل اعصاب با قدرت مختل كنندگي سريع سيستم عصبي حتي به صورت بلند مدت( سارين، سومان، تابون، ريسين، وي ايكس)، عامل تاولزا با قدرت بسيار بالاي تخريب فيزيولوژي در بلند مدت(لويزيت، خردل با خلوص 97%-94%) نمونه هايي از سلاحهاي شميايي است كه عراق در طول جنگ از آن بر عليه مردم ايران استفاده كرد.
وي همچنين طي سفري كه در سال 1364 به ايران داشت ضمن تأييد پيشرفت و به كار گيري اين نوع سلاحها توسط عراق، خالص تر شدن اين ماده نسبت به گذشته را تنها در سايه حمايت هاي فني و تكنولوژي غرب از صدام امكان پذير دانست. فروش 500هزار تن گاز خردل به عراق توسط شركت بلژيكي «فيليپس پتروليوم» در سال 1362، ساخت مجتمع سامره عراق به عنوان « بزرگترين كارخانه سلاح شيميايي جهان» توسط شركت آلماني « كارل كولمب» كه از گاز خردل و اسيد پروسيك تا گازهاي عصبي سارين و تابون در اين كارخانه توليد مي شد و .. گوشه هايي از حمايت تسليحاتي غرب از صدام است چندان كه تلويزيون انگليس در گزارشي اعلام كرد:« عراق تا كنون 200 بار از سلاح شيميايي استفاده كرده است».
بيش از 200شركت غربي در تجهيز عراق به سلاح هاي شيميايي دست داشته اند كه از اين ميان 40 شركت متعلق به كشور آلمان است. تا كنون تنها از سلاح هاي شيميايي نام برده شده اما بنا به گفته رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، اسنادي مبني بر استفاده عراق از سلاح هاي ميكروبي در منطقه طلائيه و در عمليات خيبر نيز وجود دارد.
با پيروزي قواي ايران در عمليات بيت المقدس كه منجر به بازپس گيري خرمشهر گرديد، شوراي امنيت سكوت سنگين بيست و يك ماه و پانزده روزه خود را نسبت به تجاوز عراق شكست و قطعنامه 514 را درباره پايان دادن جنگ در 12ژوئن 1982 (21 تير 1361)صادر نمود. در پي تأييد هيات اعزامي سازمان ملل به منطقه درگيري ميان ايران و عراق مبني بر كاربرد سلاح شيميايي توسط عراق،« خاوير پرز دوكوئيار» دبيركل وقت سازمان ملل گزارش هيات را به شوراي امنيت تحويل داد و شورا ضمن صدور بيانيه اي در 30 مارس 1984 (دهم فروردين 1363) بدون ذكر نام كشور عراق، كاربرد سلاح شيميايي را براي اولين بار در جنگ ايران و عراق به شدت محكوم كرد.
در هشتم مارس 1984 (6 اسفند 1363) دبيركل مجددا به درخواست ايران، هياتي را براي بررسي كاربرد سلاحهاي شيميايي توسط عراق عليه ايران اعزام داشت. اين گروه پس از كسب نظر موافق عراق، عازم آن كشور نيز شدند و پس از تحقيق و بازرسي، نظر ايران در مورد كاربرد سلاح شيميايي قواي عراقي عليه ايران را تاييد كردند. اما دبيركل در گزارشات خود- در26 مارس (پانزدهم ارديبهشت) - به شوراي امنيت، فقط به ابراز تاسف از كاربرد سلاح شيميايي بدون ذكر نام كشور عراق بسنده كرد.
بدنبال شدت يافتن حملات شيميايي عراق در مناطق جنگي ايران، شوراي امنيت يكبار ديگر در 25 آوريل (پنجم ارديبهشت 63)، به كارگيري سلاحهاي شيميايي عليه ايران را بدون ذكر نام عراق، به شدت محكوم نمود.
دو سال بعد يعني در سال 1365 در پي گزارش گروهي از كارشناسان اعزامي سازمان ملل متحد به جبهههاي جنگ ايران و عراق كه مؤيد كاربرد سلاحهاي شيميايي توسط عراق عليه ايران بود، دبيركل (در16مارس 1986) و هم شوراي امنيت (در 21مارس)، عراق را به خاطر استفاده از اين سلاحها محكوم نمودند. اين اولين بار- اول فروردين 1365- در طول جنگ عراق عليه ايران بود كه با ذكر نام عراق، به كارگيري سلاح شيميايي عليه نيروهاي ايراني را محكوم كردند.
در چهاردهم مه 1987 (24 فروردين 1366) شوراي امنيت در پي تأييد مجدد گروه اعزامي دبير كل مبني بر كاربرد سلاح شيميايي عراق عليه ايران بار ديگر طولاني شدن درگيري و استفاده مكرر از سلاح شيميايي را محكوم كرد. بر اثر تلاش گروه مزبور پيش نويس يك قطعنامه جديد كه حاوي نكات جديدي بود، در تاريخ 21 ژوئن 1987 (31 خرداد 1366) تهيه شد و سرانجام در 20ژوئيه 1987 (29 تير 1366) شوراي امنيت با تاكيد بر مواد 39 و 40 منشور ملل متحد، مفصل ترين، اجرايي ترين و آمرانه ترين قطعنامه را تحت عنوان قطعنامه 598 به تصويب رساند.
تيم كارشناسي شوراي امنيت به سرپرستي «عبدالحيم فرحي» معاون وقت دبير كل سازمان ملل در سال 1370 خسارات وارده به ايران را طي 8 سال جنگ تحميلي مبلغ 100ميليارد دلار محاسبه كرد كه ايران آنرا نادرست خواند و ميزان واقعي آن را يك تريليون دلار اعلام كرد.
با صدورقطعنامه 598 در سال 1987 قرار شد كميته اي در سازمان ملل تشكيل شده و مقصر در جنگ و ميزان خسارات تعيين و صندوقي بين المللي براي كمك به خسارت ديدگان جنگ ايران و عراق تشكيل گردد اما هيچگاه اين موارد شكل نگرفت! اين درحالي است كه در پي جنگ چند ماهه عراق عليه كويت در سال 1991 كميسيوني تحت عنوان كميسيون غرامت ( UNCC ) درسازمان ملل شكل گرفت كه عراق را موظف كرد از محل درآمد فروش نفت غرامت خسارات مردم و دولت كويت درجنگ را بپردازد كه اين كميسيون همچنان فعال است.
وي در پاسخ به اين سوال كه چرا در دوران حملات شيميايى عراق، سازمان ملل متحد هيچ گاه به صراحت عراق را محكوم نكرد و در بيانيه هاى اين سازمان چنين احساس مى شد كه متجاوز و قربانى هر دو به يك ميزان مورد خطاب قرار مى گيرند؟ خاطر نشان كرد: " البته الآن صدام حسين (ذليل) و جنايتكار جنگى است و به عنوان عامل تمام مصائب دنيا معرفى مى شود و حالا صحبت در اين مورد ساده است، اما در آن ايام، گفتن اينكه عراق متجاوز است، كار ساده اى نبود. زمانى كه من اين مسأله را گفتم، صدام رهبرى قوى نه تنها در منطقه، بلكه در جهان عرب بود!"
دوكوئيار در خصوص عدم تشكيل كميسيون تعيين غرامت ايران كه يكي از مفاد قطعنامه 598 شوراى امنيت است، گفت: در مورد كميسيون تعيين غرامت نيز تشكيل آن ابتكار جالبى بود، اما اينكه آيا اين كميسيون كار مى كند يا نه، بحث ديگرى است. اين كميسيون از كشورهاى عضو سازمان ملل متحد تشكيل شده است. اگر كشورها دور هم گرد نيايند، دبيركل نمى تواند آنها را وادار به اين كار كند.
وي با مقايسه حمله عراق به كويت و ايران گفت : " در حمله عراق به ايران، ارتش عراق حتى تا نزديكى تهران نيامد، اما در مورد كويت، ارتش عراق تمام خاك اين كشور را اشغال كرد و غارتهاى وسيعى را انجام داد. آنها حتى موزه ها و طلاى بانكها را به يغما بردند.... وقتى بحث غرامت در ميان است پرداختن به موضوع كويت ساده تر و عملى تر است تا ايران به ويژه با در نظر گرفتن مساحت كشور كويت نسبت به ايران. از سوى ديگر، تا آنجا كه مى دانم، كار اين كميسيون هنوز پايان نيافته است. من ديگر در سازمان ملل متحد نيستم، اما فكر مى كنم اين كميسيون على القاعده بايد به كار خود ادامه دهد. اين شماييد كه بايد دبير كل را ببينيد و پيگيرى كنيد … اين برعهده دستگاه ديپلماسى شماست كه پيگيرى كند"!
با دستگيري صدام حسين در تاريخ يكشنبه 23 آذر 1382(برابر با 14 دسامبر سال 2003) و پيش از تشكيل دادگاه رسيدگي به جنايات او، بكارگيري سلاح شيميايي عليه كردهاي حلبچه در سال 1988، حمله سال 1988 عليه كردها در شمال عراق، كشتار 5 هزار تن از اعضاي قبيله بارزاني در سال 1983، جنايات مربوط به جنگ عليه ايران طي سالهاي 1980 تا 1988 ميلادي، جرايم مربوط به اشغال كويت در سال 1990و جنايات مربوط به سركوب قيام مردمي شيعيان در جنوب عراق در سال 1991؛ از جمله اتهامات صدام برشمرده شده بود اما در اولين جلسه دادگاه از اتهام مربوط به ايران سخني به ميان نيامد!
آيت الله شاهرودي رئيس قوه قضائيه، اواسط تيرماه 83 تنظيم شكوائيه عليه صدام را صادر كرد و يكسال پس از برگزاري اولين جلسه محاكمه صدام (اواخر تيرماه 84)، قاضي دادگاه ويژه رسيدگي به جنايات صدام از دريافت پرونده هاي تنظيمي و شكايت ايران عليه صدام و رژيم بعثي خبر داد. "راعد جويي " رئيس دادگاه ويژه محاكمه صدام در خصوص كارشكني هاي آمريكا در دادگاه صدام گفت: آمريكا از اينكه صدام در دادگاه عليه اين كشور و دولت هاي غربي سخن بگويد وحشت دارد و توسط عوامل نفوذي خود در دولت عراق اقدام به كارشكني در پرونده اين جنايتكار قرن مي كند. صدها هزار ايراني در جنگ 8 ساله به شهادت رسيدند و دولت ايران بايد خواهان تاوان و خسارت هاي اين افراد باشد و مسئله صدها هزارنفري را كه در حمله صدام به ايران به شهادت رسيدند و همچنين خسارت ها و تبعات ناشي از آن را پي گيري كند.
وي خاطر نشان كرد: در حال حاضر بيشترين تلاش آمريكا اين است كه اجازه ندهد آنچه كه در اين چارچوب اتفاق افتاده يعني موضوع جنگ تحميلي در دادگاه صدام مطرح شود.
مخالفت آمريكا با محاكمه صدام در ديوان بين المللي لاهه و تلاش واشنگتن براي محاكمه وي در دادگاهي درعراق تنها مي تواند به دليل ترس آمريكا ازمحاكمه اتباعش باشد چرا كه دادگاه ويژه عراق مختص جرائم ارتكابي از سوي اتباع عراقي يا افرادي است كه مقيم عراق بوده اند و بدين لحاظ صلاحيتي در مورد اتباع ايالات متحده نخواهد داشت.
بايد از متوليان فرهنگي كشور نيز پرسيد چرا اكثر دانش آموزان و جوانان ايران از بمباران اتمي شهر هيروشيما و ناكازاكي آن هم در جنگ جهاني دوم كه بيش از نيم قرن از آن مي گذرد، مطلع اند اما همين نسل سوم انقلاب در نشريات و رسانه هاي تصويري از بزرگترين جنايت جنگي كه تنها 18 سال از آن مي گذرد، كمتر مطلبي مي دانند؟!
جنايتي كه اگر حمايت تسليحاتي و جنگ افزارهاي شيميايي غرب و برخي دول اروپايي از صدام حسين نبود شايد چنين مصيبتي كه آثار آن همچنان قرباني مي گيرد رخ نمي داد و اگر كمك هاي نامحدود مدعيان حقوق بشر و دموكراسي در اختيار اين ديوانه افسار گسيخته قرار نمي گرفت، اكنون شاهد پركشيدن عزيزانمان نبوديم؛ شاهد آن نبوديم كه اهالي شهر سردشت -كه در طول 8 سال جنگ، ويراژ هواپيماهاي جنگي عراق بر آسمان اين شهر و بمباران اين مناطق براي شان عادي شده بود- در بعد از ظهر يك روز تابستاني آماج وحشيانه ترين حملات شيميايي قرار گيرند.
شهرستان سردشت در اين سالها مردان و زنان مظلومي را بر خود ديد كه نفسهاشان هميشه تنگ و چهره هاشان ديگر رنگ سرخ را نديد . كودكان بسياري از سردشت در بيمارستانهاي اين شهر و آن شهر همراه با كپسول اكسيژن به نوجواني و جواني پا گذاردند بدون اينكه لذتي از طراوت كودكي و جواني برده باشند . آنها هيچگاه مزه شادي را نچشيدند زيرا كه هر بار طعم تلخ گاز خردل زير زبانهاشان لبخند را پس مي زد.
بر اساس آمارهاي اعلام شده ، در حال حاضر48 هزار و 420 نفر جانباز شيميايي در ايران پرونده پزشكي دارند و اين به جز تعداد كثيري از افرادي است كه گمنام به شهادت رسيدند و يا هنوز شناسايي نشده اند . با گذشت دو دهه از اين جنايات هنوز پيامدهاي انساني و زيست محيطي كاربرد اين سلاحهاي سمي تهديدي جدي براي سلامت قربانيان و محيط زيست منطقه به شمار ميرود و اين در حالي است كه مسئولان امر تنها با پخش تصاويري كوتاه تلويزيوني از جنايات صدام سالروز فاجعه سردشت را يادآور مي شوند.
مردم ايران از نمايندگان خود در مجلس شوراي اسلامي و ديگر مسئولين در وزارت امورخارجه و نمايندگان ايران در مجامع بين المللي انتظار دارند كه از طريق راههاي ديپلماسي پرونده خسارات جنگ هشت ساله ايران را نه تنها در دادگاه رسيدگي به جنايات صدام پيگيري كرده بلكه مفاد ديگر قطعنامه 598 را در سازمان ملل تا حصول نتيجه دنبال نمايند.
جامعه جهاني به ويژه مردم ايران خواهان آن هستند كه در دادگاه رسيدگي به جنايات جنگي صدام علاوه بر صدام حسين تمام افراد و يا دولت هايي كه طي اين سالها در تجهيز عراق به سلاحهاي كشتار جمعي و شيميايي دست داشته اند، معرفي و مجازات شوند. همچنين در اين دادگاه بايد مشخص گردد چرا قدرتهايي كه سه دهه با دادن پز دموكراسي و حقوق بشر و...در مقابل اين جنايات ساكت بودند، اكنون صرفا براساس منافع خود تصميم به سرنگوني او گرفتند؟ ايـن دولـتهـا بـه علت جناياتشان درحق مردم ايران وتجهيزعراق به سلاحهاي كشتار جمعي بايد به افكار عمـومـي جهان پاسخگو باشند.
عراقي ها براي دستيابي به توان شيميايي اقدامات زير را انجام دادند :
1 ) برقراري مناسبات تجاري با كشورهاي غربي به منظور خريد فن آوري مواد و تجهيزات مربوط به جنگ افزار شيميايي .
2 ) عقد قرارداد خريد تجهيزات فني گوناگون با شركت هاي توليدكننده وسايل شيميايي در آلمان غربي .
3 ) خريد تركيبات شيميايي مربوط به توليد عوامل اعصاب از كشورهاي غربي به ويژه آلمان و هند.
4 ) تاسيس كارخانه هاي ساخت و توليد جنگ افزار شيميايي به ويژه در شهر سامرا.
برنامه سلاح هاي كشتارجمعي عراق به گفته دكتر حسين شهرستاني از دانشمندان هسته اي عراق از سال 1980 (59 ) آغاز و در بخش شيميايي در سال 1982 (61 ) با كمك تعدادي از شركت هاي آمريكايي با استفاده از گاز BW اعصاب و سارين توسعه يافت . ولي اقدام عراق براي كسب توانمندي (بيولوژيك ) به نوشته دكتر گراهان پي يرسون از محققان ساخت عوامل جنگ هاي بيولوژيك در دپارتمان صلح دانشگاه برادفورد انگليس از سال 1974 (53 ) آغاز شد و يكسال بعد در 1975 (54 ) عراق اجراي 78 پروژه تحقيق و توسعه را در مركز آل سلمان آغاز كرد و در سال 1985 (64 ) قادر به توليد انبوه عوامل ميكروبي سياه زخم وسم بوتوليسم بود. جيمز ولسي رئيس سابق سازمان سيا معتقد است ميكروب سياه زخم در بسياري از آزمايشگاههاي آمريكا قابل دسترسي بود و از سوي كشورهاي مختلف و از جمله عراق در سال هاي 80 توزيع شد .
اقدام عراق براي دستيابي به تكنولوژي و ذخاير شيميايي متعاقب شكست هاي عراق و استفاده از جنگ شيميايي به عنوان يك راه حل ممكن براي مشكلات نظامي اش آغاز شد. وفيق سامرايي مي گويد : « بدنبال وارد آمدن تلفات سنگين به صفوف نيروهاي ما و احساس نياز به سلاح بازدارنده كه رهبران ايران از از تداوم جنگ باز دارد انديشه دستيابي به سلاح هاي شيميايي شكل گرفت . نظرات كارشناسي برخي از كشورها از جمله كارشناسان شيميايي شوروي (سابق ) سبب گرديد عراق استفاده از سلاح ها را مورد توجه قرار دهد . در سال 61 وزارت صنايع و پتروشيمي دولت عراق براي خريد 500 هزار كيلوگرم مواد شيميايي موسوم به تيئوديگليكون براي توليد عوامل غيراعصاب به شركتي در بلژيك سفارش داده شد. كشندگي گازخردل 10 تا 100 بار كمتر از عوامل ساده اعصاب مي باشد اما توليد و كاربرد و رها كردن آن در يك عمليات واقعي بسيار آسان است . مجروحين گاز خردل به مقدار زيادي خدمات و پشتيباني نياز خواهند داشت قرار گرفتن در معرض گاز خردل براي يك مدت كوتاهي مي تواند سبب كوري يا بروز تاول هاي 4 تا 6 هفته اي شود . بنابر اين از نظر عراق گاز خردل در مقابله با نيروهاي پياده ايران كه اغلب مدت طولاني در مناطق آلوده در حالت ايستا مي ماندند و از امكانات پزشكي پشت جبهه نسبتا محدودي برخوردار بودند برتري قابل توجهي را نصيب عراق مي كرد.
عراق تا اواخر سال 64 حدود 10 تن از انواع گازها را در ماه توليد مي كرد . كه در اواخر سال 1365 اين ظرفيت توليد به بيش از 50 تن در ماه افزايش يافت و در پايان سال 67 عراق مي توانست بيش از 70 تن گاز خردل و 6 تن از هر يك از گازهاي تابون و سارين توليد كند .
توانمندي عراق در توليد گازهاي شيميايي به مشاركت و حمايت بسياري از شركت هاي آمريكايي و اروپايي و ساير كشورها صورت گرفت . پس از تجاوز عراق به كويت و افزايش تنش ميان آمريكا و عراق تحقيقاتي كه انجام شد و گزارشي كه عراق به سازمان ملل ارسال شد برابر يك گزارش عراق از 150 شركت آلماني آمريكايي و انگليسي تجهيزات نظامي دريافت مي كرد . كه آلمان با 27 شركت خصوصي و دولتي بيشترين سهم را در برنامه اتمي عراق داشت و آمريكا با 24 شركت و انگليس با 11 شركت فعال مشاركت داشتند. روزنامه الكترونيكي القبس از قول كارشناسان و گزارش ارسالي از عراق آمار ديگري را ارائه كرده است . برابر اين گزارش 92 شركت آلماني عراق را به سلاح هاي هسته اي مجهز كردند و در راس تامين كنندگان شركت آمريكايي 23 شركت انگليسي 21 شركت فرانسوي 18 شركت اتريشي 11 شركت بلژيكي 15 شركت ايتاليايي 13 شركت سوئيسي 7 شركت اسپانيايي 3 شركت ژاپني 4 شركت هندي 5 شركت كره اي و 3 شركت چيني و تعدادي از شركت هاي آرژانتيني برزيلي مصري اردني و 40 شركت روسي و اوكرايني در ليست فروشندگان سلاح هاي شيميايي و هسته اي به عراق قرار دارند.
در مورد شركت ها و كشورهايي كه عراق را در ساخت سلاح شيميايي كمك كردند راديو آمريكا با اشاره به گزارش سازمان خبرهاي دفاعي خاورميانه در پاريس به رقم دويست شركت در 21 كشور جهان اشاره مي كند و به نقل از رئيس مركز وزينتال در پاريس در مورد اين گزارش مي گويد : در گزارش از207 شركت نام برده مي شود كه 86 شركت آلماني هستند . گزارش مورد بحث هم چنين از 18 شركت آمريكايي كه دولت صدام از تجهيزات و فرآورده هاي آنها براي مقاصد نظامي استفاده كرده است نام مي برد.
براي نخستين بار عراق به شكل جديدتري در مقايسه با گذشته با استفاده از هواپيما و توپخانه از سلاح هاي شيميايي در عمليات والفجر 2 در منطقه حاج عمران استفاده كرد. يك خلبان اسير در اعترافات خود تصريح كرد كه با هواپيماي سوخو 22 بمب هاي شيميايي را حمل و در منطقه حاج عمران فرو ريخته است .
در عمليات خيبر در جزاير مجنون در سال 62 عراق به نحو برجسته و متفاوتي با گذشته از عوامل شيميايي با استفاده از هواپيما و توپخانه در چهارده مورد به طور گسترده استفاده كرد در اين عمليات دو هزار و هفتصد نفر مجروح شدند.
عراق در عمليات بدر در سال 63 علاوه بر گاز خردل و تاول زا از سيانور و خون نيز استفاده كرد. عراق در اين عمليات جاده ها عقبه ها قرارگاهها اورژانس ها اسكله را مورد حمله قرار داد. هشام فخري فرمانده سپاه سوم عراق پس از عمليات بدر طي مصاحبه اي گفت كشورش حق استفاده از سلاح شيميايي را براي خود محفوظ نگه مي دارد. راديو بغداد نيز اعلام كرد : « در برابر اصرار ايران بر ادامه جنگ عراق مجاز خواهد بود باهر اسلحه خطرناك و سوزاننده اي از خود دفاع كند. »
نحوه استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي در عمليات خيبر و بدر در سال هاي 1362 و 1363 نشان مي داد عراق به صورت فزاينده اي گروه هاي جنگ شيميايي خود را در مقابل نيروهاي نخبه در آورده است و تدريجا وسايل هدف گيري و پرتاب را با پيش بيني « الگوهاي باد » بهبود بخشيد كه آثار آن در سال هاي بعد بويژه در حلبچه آشكار شد. عراق در اين مرحله علاوه بر گاز خردل از گازهاي اعصاب استفاده كرد كه تاثير عمده اي بر افزايش تلفات ايران داشت . همچنين عراق با افزايش توليد گازهاي سارين و تابون در عمليات فاو در سال 1365 به نحو گسترده اي از اين گازها استفاده كرد.
مجامع بين المللي و قدرت هاي بزرگ در استفاده گسترده عراق از سلاح هاي شيميايي سكوت اختيار كردند و تنها در 30 مارس 1984 م (10 فروردين 1363 ) اولين واكنش را شوراي امنيت از خود نشان داد ولي عراق به آن بي توجهي كرد.
پس از عمليات خيبر ـ كه سوم اسفند 1362 آغاز شد ـ سخنگوي وزارت خارجه آمريكا اعلام كرد عراق در جنگ از گاز سمي استفاده كرده است . در پي آن نيز آمريكايي ها در مارس 1984 م (اسفند 62 ) به كارگيري سلاح هاي شيميايي را محكوم كردند. واكنش آمريكا در برابر عراق در حالي صورت مي گرفت كه آمريكا بدليل نگراني از شكست عراق درجنگ و شكست آمريكا در خاورميانه بدنبال برقراري ارتباط با عراق بود. به همين دليل جاناتان هوو از اداره سياسي ـ نظامي وزارتخارجه در نامه اي مورخ 1 نوامبر 1983 خطاب به جرج شولتز نوشت : عراق به صورت روزمره از سلاح شيميايي استفاده مي كند و براي حفظ اعتبار سياستمان در خصوص سلاح هاي شيميايي بايد به اين مسئله اشاره كنيم .
ولي براي كاخ سفيد اهميت صدام در مقابله با ايران بيش از اينها بود. لذا در فرمان رياست جمهوري شماره 114 مورخ 26 نوامبر همان سال به امضا ريگان اشاره اي به اين مسئله نشد. در نتيجه پس از واكنش آمريكا در محكوم كردن استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي بلافاصله رامسفلد در سفر دوم خود به عراق در فروردين سال 63 مايل بود به صدام توضيح بدهد كه اين موضع گيري ارتباطي باتلاش براي گسترش مناسبات كشور ندارد. آرميتاژ بعدها در همين زمينه مي گويد : انگيزه اصلي واشنگتن به برقراري رابطه با عراق و نگراني از پيروزي ايران در جنگ با عراق سبب گرديد دولت آمريكا واكنش در خور توجهي نشان ندهد. درچارچوب همين ملاحظه برابر سند محرمانه روزنامه شرق الاوسط به نقل از آن در گزارش خود مي نويسد : رضايت پنهاني آمريكا از استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي كاملا واضح و مشهود است و آن همسو با منافع آمريكا ذكر شده است . هم چنين صدام به استفاده از اين سلاح تحريك و تشويق شده است .
دولت انگليس نيز باوجود درخواست ايران براي محكوم كردن كاربرد سلاح هاي شيميايي توسط عراق هيچ واكنش نشان نداد و اين اتهام را رد كرد و يك نماينده مجلس گفت : ما انزجار خود را از بكارگيري سلاح هاي شيميايي به هر دو طرف متخاصم اعلام كرده ايم ! يك مقام وزارت خارجه انگليس نيز اعلام كرد دولت انگليس مقررات صادرات مواد شيميايي به ايران و عراق را سخت تر كرد.
به كارگيري سلاح هاي شيميايي به صورت تدريجي علاوه بر اينكه يك عنصر جديدي را وارد معادلات نظامي كرد تاثيرات قابل ملاحظه اي بر روند جنگ و نتايج عمليات ها داشت . برابر گزارش جمهوري اسلامي به كنفرانس خلع سلاح تعداد حملات شيميايي عراق از ديماه سال 1359 تا اسفند 1366 جمعا 242 مورد بود كه قربانيان آن 44 هزار نفر ذكر شده است . هم چنين برابر گزارشي كه بغداد در پاسخ مانس بليكس رئيس بازرسان تسليحاتي درباره 6 هزار بمب شيميايي مندرج در يك سند مداركي را نشان داده است كه در جنگ عليه ايران به كار برده است .
در مجموع كاربرد سلاح شيميايي تاثيرعمده اي از لحاظ تلفات و ضايعات و تضعيف روحيه نظاميان ومردم ايران بر جنگ گذاشت . كردزمن در مورد درس هاي استفاده از سلاح هاي شيميايي در جنگ مي نويسد : وقتي نيروهاي نظامي احساس كنند بي دفاع هستند ممكن است با تحمل تلفات محدود از مقاومت دست كشيده و فرار كنند. مردمي كه از حملات شيميايي در هراسند ممكن است به راحتي از حمايت از جنگ دست بردارند.
خوانندگان گرامي جهت اطلاع بيشتر از اين موضوع مي توانند به جلد چهارم كتاب نقد وبررسي جنگ ايران و عراق « روند پايان جنگ » از انتشارات مركز مطالعات و تحقيقات جنگ مراجعه فرمايند.
خوشبختانه محققان كشور توجه شاياني به اين امر داشته و تحقيقات فراواني در اين رابطه انجام داده اند و مقالهها و گزارش هاي متعددي ارائه كرده اند كه جاي بسي قدرداني است.
اما متاسفانه جنبه زيست محيطي اين قضيه مورد غفلت و بي توجهي قرار گرفته است. عراق در طول جنگ از دهها تن مواد شيميايي براي حمله و تجاوز به مناطق جنگي، مرزي و مسكوني كشورمان استفاده كرد و حتي از به كارگيري تركيبات اين عوامل نيز دريغ نورزيد.
امروزه اين عوامل شيميايي هنوز هم سلامت ساكنان مناطق آلوده را بشدت تهديد مي كند كه اين را فقط مي توان نتيجه آثار زيست محيطي اين عوامل دانست. براساس مطالعات انجام شده توسط مراكز معتبر بين المللي برخي از عوامل شيميايي از جمله گاز خردل از نوع عوامل پايدار در محيط است و آثار زيانبار آن بر محيط زيست سالها باقي مي ماند، چنانچه از تركيبات اين عوامل استفاده شود پايداري آنها تقويت مي يابد و بر اثرات مخربشان افزوده مي شود.
همچنين منابع خاك و آب و هواي مناطقي كه هدف اصابت سلاحهاي شيميايي قرار گرفته اند، بر پايداري اين عوامل تاثيرگذار است. مثلا در مناطق سرد و شني پايداري عوامل شيميايي بالاست، چرا كه تحت اين شرايط امكان تجزيه پذيري آنها بسيار ضعيف است. سلاح هاي شيميايي اثرات زيانبار و جبران ناپذيري بر محيط زيست و اكوسيستم مناطق آلوده دارند كه از جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
۱- عملكرد طبيعي خاك را مختل مي كند. اصطلاحا خاك را مي سوزانند كه در اين خاك به اصطلاح سوخته، امكان زندگي ميكروارگانيسم هاي طبيعي خاك وجود ندارد.
۲- موجب اختلالات ژنتيكي در گياهان، توقف رشد آنها و از بين رفتن پوشش گياهي مي شود
. ۳- اختلالات ژنتيكي، اختلال در رشد و سقط جنين حيوانات را به دنبال دارد.
البته آثار زيست محيطي عوامل شيميايي بيش از موارد مذكور است كه متاسفانه در اين رابطه اطلاعات چنداني در دست نيست.
كشورهاي بيگانه هزينههاي سنگيني را به تحقيقات در زمينه اثرات مخرب سلاحهاي شيميايي بر محيط زيست اختصاص ميدهند كه ۳ نمونه بارز آن عبارتند از:
۱- در جريان آزاد شدن آلاينده هاي محيطي حاصل از سوختن چاه هاي نفت كويت و همچنين مواد مخربي مثل اورانيوم فقير شده (DU) طي جنگ خليج فارس و نيز جنگ بالكان، گروههايي از سازمانهاي مختلف مانند سازمان محيط زيست امريكا و سازمانهاي بين المللي مثل (UNEP برنامه محيط زيست سازمان ملل)، با صرف ميليونها دلار بودجه تحقيقاتي به بررسي اثرات مخرب اين آلاينده ها بر محيط زيست پرداخته اند و حاصل مطالعات و تحقيقات خود را طي مقاله ها و گزارش هاي متعدد آماده و ارائه كرده اند.
۲- در پي آزاد شدن موادشيميايي در كارخانه Union Carbide در بوپال هند، محققان اين كشور براي تحقيق روي اثرات زيست محيطي اين مواد همت گماردند.
۳- پس از نشت مواد راديواكتيو در نيروگاه (چرنوبيل) اكراين، تاثيرات مخرب اين مواد مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
اين در حالي است كه تاكنون هيچگونه تحقيقاتي در زمينه اثرات زيست محيطي سلاحهاي شيميايي صورت نگرفته و حتي يك مقاله يا گزارش علمي هم در كشور ارائه نشده است و هيچ ارگان و سازماني هم مسووليت آن را تقبل نكرده و نمي كند.
با وجود اسناد و مدارك معتبر مبني بر آزاد شدن ده ها تن مواد شيميايي مهلك و سمي از جمله عوامل اعصاب يا ارگانوفسفرها كه ساختماني شبيه سموم علفكشها دارند و نيز گاز خردل و تركيبات آن در مناطق مرزي كشورمان در طول جنگ تحميلي (از جمله تالابها و مرداب هاي هورالعظيم و هورالهويزه، درجنوب) و باغات و جنگل هاي استانهاي كردستان و كرمانشاه(درياچه زريوار در مريوان و باغات و زمين هاي كشاورزي اطراف سردشت و پيرانشهر)، سوال اصلي اين است كه چه كسي مسوول انجام تحقيقات در زمينه آثار خطرناك زيست محيطي اين عوامل است و كدام سازمان پاسخگوي عوارض احتمالي مخرب اين عوامل روي گياهان و جانوران و نيز محيط زيست انساني مناطق مرزي كشورمان است؟
در فاجعه بمباران شيميايي سردشت درسال ۶۶ ، عمده موادي كه مورد استفاده رژيم عراق قرار گرفت گاز خردل بود . اين گاز ماده شيميايي اي است كه روي بافت هاي پوششي بدن ايجاد تاول مي كند . بافت هاي پوششي ازنگاه پزشكي دودسته اند . بافت هاي پوستي و بافت هاي مخاطي مثل بافت هاي داخل دستگاه تنفسي و گوارشي . گاز خردل موجب تخريب اين بافت ها شده و با تاول مشخص مي شود. به همبن دليل اين گاز را تاول زا نيز مي گويند.
ماندگاري اين ماده شيميايي در محيط اگر تحت تاثير شرايط جوي قرار نگيرد حداقل سه سال است . ولي مهمترين موضوع ، اثر تاخيري گاز خردل است . يعني علاوه بر اينكه بعضي اشخاص در بدو آلودگي و مسموميت دچار ضايعات پوستي ويا با تنفس كردن موجب التهاب دستگاه تنفسي و يا با بلعيدن موجب زخم در دستگاه گوارشي مي شوند، بعضي ديگرنيز پس از چند سال دچار عفونت مجدد شده و علائم مسموميت آنها بعدا ظاهر مي شود .
بر اساس اين موضوع دونظريه مطرح شد . يكي اثبات ماندگاري عامل آلوده كننده در محيط بود . يعني شخص از محيط آلوده شده است و ديگري فعاليت مجدد عامل آلودگي در بدن شخص آلوده شونده است . يعني با گذشت چند سال از زمان آلودگي علائم مسموميت يا تكرار مي شود و يا به تازگي بروز مي كند .
مسموميت با گاز خردل متاسفانه درمان قطعي نداد. اگر هم داشته باشد در اختيار توليدكنندگان اين مواد است . درماني كه روي مصدومين شيميايي انجام مي گيرد عمدتا درمان بازدارنده است . شامل مراقبت هاي مختلف ، كمك تنفسي دائم ، جلوگيري از عفونت محل آسيب ديده و موارد ديگر . ولي در مجموع مي توان گفت درمان قطعي براي مصدومين شيميايي وجود ندارد .
با احتساب اين امر كه درمان قطعي وجود ندارد مي توان گفت كليه مردم سردشت بيمار شيميايي هستند . اگر واقع بينانه به اين فاجعه نگاه كنيم بايد بپذيريم كه همه مردم سردشت آلوده اند مگر خلاف آن ثابت شود . همانگونه كه در مورد رزمندگان بايد اين نظر را داشت . بايد گفت همه رزمندگاني كه به نوعي در مناطق جنگي و عملياتي حاظر بودند به درجاتي آلوده به مواد شيميايي هستند مگر عكس آن اثبات شود . البته مسئولين بنياد جانبازان به خلاف اين موضوع معتقدند.
اثرات اين گاز كه درمحيط خاك ، آب و يا موارد ديگر باقي مي ماند مي تواند افراد را غير مستقيم نيزآلوده كرده باشد . ما معتقديم حتي خيلي از خانواده هاي رزمندگان نيز بايد معاينه شوند . آنها هم مي توانند بواسطه تماس با رزمندگان آلوده به مواد شيميايي ، آلوده شده باشند . بايد همه آنها را شناسايي و مراقبت هاي ويژه اي روي آنها انجام گيرد تا اگر آلوده شده باشند نگذاريم بيماري به مرحله اي برسد كه شخص را زمين گير كرده و بعد از مدتي نيز خبر شهادتش را بشنويم .
مواد شيميايي بخصوص گاز خردل تاثيرات متاسيون دارد .به اين معني كه بواسطه اين گاز جهشي روي كروموزوم ها ايجاد مي شود . اين جهش موجب تغيير ژن ها مي شود . اين تغيير ژن نيز بروز صفات جديدي در بدن را در پي دارد . مثل نقص عضو و يا موارد ديگر .
البته بسياري از گازهاي استفاده شده در جنگ بر عليه ايران براي اولين بار بصورت عملي آزمايش مي شد درنتيجه علائم آن به خوبي تست نشده است . بنابراين بطور قطع نمي شود گفت كه چه تاثيرات ژنتيكي روي نسل هاي آينده مي تواند داشته باشد ولي اگر واقع بينانه به قضايا نگاه كنيم بايد بگوييم كه حتما اين گازهاي شيميايي روي ژن ها تاثير دارد . پس بايد بيشتر به اين موضوع توجه كنيم . بايد از كنار مصدومين شيميايي به سادگي نگذريم تا بعد از چند سال و يا چند نسل آثار مخرب اين گاز ها را نبينيم .
مجامع بين المللي در موضوعات مختلف پزشكي و اثرات اين گاز ها ، تحقيق و پژوهش بسياري مي كنند و به نتايجي هم مي رسند ولي در اختيار ما نمي گذارند . يكي از دلايلي كه آنها بيماران شيميايي ما را مي پذيرند اين است كه بهره برداري تحقيقاتي خودشان را بكنند . آنها دلشان براي ما نسوخته است . اگر مي سوخت مواد شيميايي را به عراق نمي دادند. ما بايد خودمان در مورد مواد شيميايي تحقيق كنيم. متاسفانه در كشور ما به پژوهش و تحقيقات عوارض و پيامدهاي مواد شيميايي توجه خاصي نشده و نمي شود در حاليكه مهمترين موضوع است.
روابط عمومي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه
خبرگزاري مهر
/خ
جنگ ايران و عراق
به رغم ممنوعيت به كارگيري سلاحهاي شيميايي، عراق در جنگ تحميلي عليه ايران به طور مكرر از گازهاي ارگانوفسفره (عوامل اعصاب) و تاولزا (گاز خردل) استفاده كرد و هيچ برخورد جدي از سوي جامعه جهاني و سازمان ملل انجام نشد و تنها پس از گذشت چندين سال از به كارگيري آن، بدون اينكه عراق را محكوم كنند اعلام شد كه عراق از سلاحهاي شيميايي عليه ايران استفاده كرده است.
عراق اولين بار در منطقه ميمك (23/10/59) از گازهاي تهوع آور عليه رزمندگان و ساكنين منطقه استفاده كرد. همچنين طي ماههاي مرداد، آبان و اسفند 1362 با بمباران هوايي به دفعات مناطق پيرانشهر، رواندوز، حاج عمران عمليات والفجر2، پنجوين، عمليات والفجر4 و جزاير مجنون عمليات خيبر را مورد تهاجم شيميايي گسترده قرار داد كه منجر به شهادت و مصدوميت بسياري از رزمندگان و مردم غير نظامي ساكن در آن مناطق گرديد.
همچنين حملات شيميايي بسيار گسترده عراق در عمليات بدر 1363، والفجر 8 (فتح فاو در سال 1364)،كربلاي 4و 5 ( منطقه ابادان و شلمچه در سال 1365)، شهرهاي سردشت، خرمشهر در ايران و حلبچه در كردستان عراق( 1366)، روستاي مريوان، سرپل ذهاب، گيلانغرب، اشنويه و فاو (1367) نمونه هايي از اين فاجعه انساني است.
علت نامگذاري
در جهاني كه از حدود 200كشور تشكيل شده است، 7 كشور اعلام كرده اند كه سلاح هسته اي در اختيار دارند. بيش از 20 كشور نيز داراي سلاحهاي شيميايي و نزديك به 10 كشور نيز از سلاح بيولوژيك برخوردارند و چندين كشور نيز داراي موشك هاي بالستيك عملياتي هستند.
استفاده آمريكا از سلاحهاي شيميايي، در جنگ ويتنام، اثرات بيماري زايي بر روي سربازان، كشاورزان و افرادي كه به نحوي با اين مواد در تماس بوده اند گذاشته است. مواد استفاده شده در اين جنگ جزو سمي ترين موادي بوده كه تا به حال در جنگ ها استفاده شده است. علاوه بر ويتنام در جنگهاي خليج فارس نيز از سلاحهاي شيميايي استفاده شده است. موادي كه در سلاحهاي شيميايي به كار ميروند سه دستهاند: موادي كه بر اعصاب اثر ميگذارند، موادي كه بر پوست اثر ميگذارد و ماندگاري فراواني در محيط دارند، موادي كه بر دستگاه تنفسي اثر گذاشته و به شدت به بافت ريه آسيب ميرساند.
ماده اوليه سلاح شيميايي اعصاب، بسيار سمي و تهيه آن ارزان و سهلالوصول است. گاز اعصاب كه اولين بار توسط يك شيميدان آلماني، در دهه 1930 كشف شد از نظر شيميايي جزو تركيبات گروه «ارگانو فسفره» محسوب ميشود و مايعي بيرنگ است كه درجه فراريت آن متفاوت است.
عامل ناتوان كننده ( گازهاي تهوع آور)، عامل خفه كننده با سرعت بالا(فسژن)، عامل خوني (كلرورسيانور، سيانورهيدرژن)، عامل اعصاب با قدرت مختل كنندگي سريع سيستم عصبي حتي به صورت بلند مدت( سارين، سومان، تابون، ريسين، وي ايكس)، عامل تاولزا با قدرت بسيار بالاي تخريب فيزيولوژي در بلند مدت(لويزيت، خردل با خلوص 97%-94%) نمونه هايي از سلاحهاي شميايي است كه عراق در طول جنگ از آن بر عليه مردم ايران استفاده كرد.
وي همچنين طي سفري كه در سال 1364 به ايران داشت ضمن تأييد پيشرفت و به كار گيري اين نوع سلاحها توسط عراق، خالص تر شدن اين ماده نسبت به گذشته را تنها در سايه حمايت هاي فني و تكنولوژي غرب از صدام امكان پذير دانست. فروش 500هزار تن گاز خردل به عراق توسط شركت بلژيكي «فيليپس پتروليوم» در سال 1362، ساخت مجتمع سامره عراق به عنوان « بزرگترين كارخانه سلاح شيميايي جهان» توسط شركت آلماني « كارل كولمب» كه از گاز خردل و اسيد پروسيك تا گازهاي عصبي سارين و تابون در اين كارخانه توليد مي شد و .. گوشه هايي از حمايت تسليحاتي غرب از صدام است چندان كه تلويزيون انگليس در گزارشي اعلام كرد:« عراق تا كنون 200 بار از سلاح شيميايي استفاده كرده است».
بيش از 200شركت غربي در تجهيز عراق به سلاح هاي شيميايي دست داشته اند كه از اين ميان 40 شركت متعلق به كشور آلمان است. تا كنون تنها از سلاح هاي شيميايي نام برده شده اما بنا به گفته رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، اسنادي مبني بر استفاده عراق از سلاح هاي ميكروبي در منطقه طلائيه و در عمليات خيبر نيز وجود دارد.
به كارگيري سلاح هاي شيميايي توسط عراق و نقش سازمان ملل متحد
با پيروزي قواي ايران در عمليات بيت المقدس كه منجر به بازپس گيري خرمشهر گرديد، شوراي امنيت سكوت سنگين بيست و يك ماه و پانزده روزه خود را نسبت به تجاوز عراق شكست و قطعنامه 514 را درباره پايان دادن جنگ در 12ژوئن 1982 (21 تير 1361)صادر نمود. در پي تأييد هيات اعزامي سازمان ملل به منطقه درگيري ميان ايران و عراق مبني بر كاربرد سلاح شيميايي توسط عراق،« خاوير پرز دوكوئيار» دبيركل وقت سازمان ملل گزارش هيات را به شوراي امنيت تحويل داد و شورا ضمن صدور بيانيه اي در 30 مارس 1984 (دهم فروردين 1363) بدون ذكر نام كشور عراق، كاربرد سلاح شيميايي را براي اولين بار در جنگ ايران و عراق به شدت محكوم كرد.
در هشتم مارس 1984 (6 اسفند 1363) دبيركل مجددا به درخواست ايران، هياتي را براي بررسي كاربرد سلاحهاي شيميايي توسط عراق عليه ايران اعزام داشت. اين گروه پس از كسب نظر موافق عراق، عازم آن كشور نيز شدند و پس از تحقيق و بازرسي، نظر ايران در مورد كاربرد سلاح شيميايي قواي عراقي عليه ايران را تاييد كردند. اما دبيركل در گزارشات خود- در26 مارس (پانزدهم ارديبهشت) - به شوراي امنيت، فقط به ابراز تاسف از كاربرد سلاح شيميايي بدون ذكر نام كشور عراق بسنده كرد.
بدنبال شدت يافتن حملات شيميايي عراق در مناطق جنگي ايران، شوراي امنيت يكبار ديگر در 25 آوريل (پنجم ارديبهشت 63)، به كارگيري سلاحهاي شيميايي عليه ايران را بدون ذكر نام عراق، به شدت محكوم نمود.
دو سال بعد يعني در سال 1365 در پي گزارش گروهي از كارشناسان اعزامي سازمان ملل متحد به جبهههاي جنگ ايران و عراق كه مؤيد كاربرد سلاحهاي شيميايي توسط عراق عليه ايران بود، دبيركل (در16مارس 1986) و هم شوراي امنيت (در 21مارس)، عراق را به خاطر استفاده از اين سلاحها محكوم نمودند. اين اولين بار- اول فروردين 1365- در طول جنگ عراق عليه ايران بود كه با ذكر نام عراق، به كارگيري سلاح شيميايي عليه نيروهاي ايراني را محكوم كردند.
در چهاردهم مه 1987 (24 فروردين 1366) شوراي امنيت در پي تأييد مجدد گروه اعزامي دبير كل مبني بر كاربرد سلاح شيميايي عراق عليه ايران بار ديگر طولاني شدن درگيري و استفاده مكرر از سلاح شيميايي را محكوم كرد. بر اثر تلاش گروه مزبور پيش نويس يك قطعنامه جديد كه حاوي نكات جديدي بود، در تاريخ 21 ژوئن 1987 (31 خرداد 1366) تهيه شد و سرانجام در 20ژوئيه 1987 (29 تير 1366) شوراي امنيت با تاكيد بر مواد 39 و 40 منشور ملل متحد، مفصل ترين، اجرايي ترين و آمرانه ترين قطعنامه را تحت عنوان قطعنامه 598 به تصويب رساند.
تيم كارشناسي شوراي امنيت به سرپرستي «عبدالحيم فرحي» معاون وقت دبير كل سازمان ملل در سال 1370 خسارات وارده به ايران را طي 8 سال جنگ تحميلي مبلغ 100ميليارد دلار محاسبه كرد كه ايران آنرا نادرست خواند و ميزان واقعي آن را يك تريليون دلار اعلام كرد.
با صدورقطعنامه 598 در سال 1987 قرار شد كميته اي در سازمان ملل تشكيل شده و مقصر در جنگ و ميزان خسارات تعيين و صندوقي بين المللي براي كمك به خسارت ديدگان جنگ ايران و عراق تشكيل گردد اما هيچگاه اين موارد شكل نگرفت! اين درحالي است كه در پي جنگ چند ماهه عراق عليه كويت در سال 1991 كميسيوني تحت عنوان كميسيون غرامت ( UNCC ) درسازمان ملل شكل گرفت كه عراق را موظف كرد از محل درآمد فروش نفت غرامت خسارات مردم و دولت كويت درجنگ را بپردازد كه اين كميسيون همچنان فعال است.
پاسخ هاي قابل تأمل دبير كل وقت سازمان ملل متحد در خصوص جنگ ايران و عراق
وي در پاسخ به اين سوال كه چرا در دوران حملات شيميايى عراق، سازمان ملل متحد هيچ گاه به صراحت عراق را محكوم نكرد و در بيانيه هاى اين سازمان چنين احساس مى شد كه متجاوز و قربانى هر دو به يك ميزان مورد خطاب قرار مى گيرند؟ خاطر نشان كرد: " البته الآن صدام حسين (ذليل) و جنايتكار جنگى است و به عنوان عامل تمام مصائب دنيا معرفى مى شود و حالا صحبت در اين مورد ساده است، اما در آن ايام، گفتن اينكه عراق متجاوز است، كار ساده اى نبود. زمانى كه من اين مسأله را گفتم، صدام رهبرى قوى نه تنها در منطقه، بلكه در جهان عرب بود!"
دوكوئيار در خصوص عدم تشكيل كميسيون تعيين غرامت ايران كه يكي از مفاد قطعنامه 598 شوراى امنيت است، گفت: در مورد كميسيون تعيين غرامت نيز تشكيل آن ابتكار جالبى بود، اما اينكه آيا اين كميسيون كار مى كند يا نه، بحث ديگرى است. اين كميسيون از كشورهاى عضو سازمان ملل متحد تشكيل شده است. اگر كشورها دور هم گرد نيايند، دبيركل نمى تواند آنها را وادار به اين كار كند.
وي با مقايسه حمله عراق به كويت و ايران گفت : " در حمله عراق به ايران، ارتش عراق حتى تا نزديكى تهران نيامد، اما در مورد كويت، ارتش عراق تمام خاك اين كشور را اشغال كرد و غارتهاى وسيعى را انجام داد. آنها حتى موزه ها و طلاى بانكها را به يغما بردند.... وقتى بحث غرامت در ميان است پرداختن به موضوع كويت ساده تر و عملى تر است تا ايران به ويژه با در نظر گرفتن مساحت كشور كويت نسبت به ايران. از سوى ديگر، تا آنجا كه مى دانم، كار اين كميسيون هنوز پايان نيافته است. من ديگر در سازمان ملل متحد نيستم، اما فكر مى كنم اين كميسيون على القاعده بايد به كار خود ادامه دهد. اين شماييد كه بايد دبير كل را ببينيد و پيگيرى كنيد … اين برعهده دستگاه ديپلماسى شماست كه پيگيرى كند"!
جايگاه پرونده ايران در دادگاه رسيدگي به جنايات صدام
با دستگيري صدام حسين در تاريخ يكشنبه 23 آذر 1382(برابر با 14 دسامبر سال 2003) و پيش از تشكيل دادگاه رسيدگي به جنايات او، بكارگيري سلاح شيميايي عليه كردهاي حلبچه در سال 1988، حمله سال 1988 عليه كردها در شمال عراق، كشتار 5 هزار تن از اعضاي قبيله بارزاني در سال 1983، جنايات مربوط به جنگ عليه ايران طي سالهاي 1980 تا 1988 ميلادي، جرايم مربوط به اشغال كويت در سال 1990و جنايات مربوط به سركوب قيام مردمي شيعيان در جنوب عراق در سال 1991؛ از جمله اتهامات صدام برشمرده شده بود اما در اولين جلسه دادگاه از اتهام مربوط به ايران سخني به ميان نيامد!
آيت الله شاهرودي رئيس قوه قضائيه، اواسط تيرماه 83 تنظيم شكوائيه عليه صدام را صادر كرد و يكسال پس از برگزاري اولين جلسه محاكمه صدام (اواخر تيرماه 84)، قاضي دادگاه ويژه رسيدگي به جنايات صدام از دريافت پرونده هاي تنظيمي و شكايت ايران عليه صدام و رژيم بعثي خبر داد. "راعد جويي " رئيس دادگاه ويژه محاكمه صدام در خصوص كارشكني هاي آمريكا در دادگاه صدام گفت: آمريكا از اينكه صدام در دادگاه عليه اين كشور و دولت هاي غربي سخن بگويد وحشت دارد و توسط عوامل نفوذي خود در دولت عراق اقدام به كارشكني در پرونده اين جنايتكار قرن مي كند. صدها هزار ايراني در جنگ 8 ساله به شهادت رسيدند و دولت ايران بايد خواهان تاوان و خسارت هاي اين افراد باشد و مسئله صدها هزارنفري را كه در حمله صدام به ايران به شهادت رسيدند و همچنين خسارت ها و تبعات ناشي از آن را پي گيري كند.
وي خاطر نشان كرد: در حال حاضر بيشترين تلاش آمريكا اين است كه اجازه ندهد آنچه كه در اين چارچوب اتفاق افتاده يعني موضوع جنگ تحميلي در دادگاه صدام مطرح شود.
مخالفت آمريكا با محاكمه صدام در ديوان بين المللي لاهه و تلاش واشنگتن براي محاكمه وي در دادگاهي درعراق تنها مي تواند به دليل ترس آمريكا ازمحاكمه اتباعش باشد چرا كه دادگاه ويژه عراق مختص جرائم ارتكابي از سوي اتباع عراقي يا افرادي است كه مقيم عراق بوده اند و بدين لحاظ صلاحيتي در مورد اتباع ايالات متحده نخواهد داشت.
و اكنون ...
بايد از متوليان فرهنگي كشور نيز پرسيد چرا اكثر دانش آموزان و جوانان ايران از بمباران اتمي شهر هيروشيما و ناكازاكي آن هم در جنگ جهاني دوم كه بيش از نيم قرن از آن مي گذرد، مطلع اند اما همين نسل سوم انقلاب در نشريات و رسانه هاي تصويري از بزرگترين جنايت جنگي كه تنها 18 سال از آن مي گذرد، كمتر مطلبي مي دانند؟!
جنايتي كه اگر حمايت تسليحاتي و جنگ افزارهاي شيميايي غرب و برخي دول اروپايي از صدام حسين نبود شايد چنين مصيبتي كه آثار آن همچنان قرباني مي گيرد رخ نمي داد و اگر كمك هاي نامحدود مدعيان حقوق بشر و دموكراسي در اختيار اين ديوانه افسار گسيخته قرار نمي گرفت، اكنون شاهد پركشيدن عزيزانمان نبوديم؛ شاهد آن نبوديم كه اهالي شهر سردشت -كه در طول 8 سال جنگ، ويراژ هواپيماهاي جنگي عراق بر آسمان اين شهر و بمباران اين مناطق براي شان عادي شده بود- در بعد از ظهر يك روز تابستاني آماج وحشيانه ترين حملات شيميايي قرار گيرند.
شهرستان سردشت در اين سالها مردان و زنان مظلومي را بر خود ديد كه نفسهاشان هميشه تنگ و چهره هاشان ديگر رنگ سرخ را نديد . كودكان بسياري از سردشت در بيمارستانهاي اين شهر و آن شهر همراه با كپسول اكسيژن به نوجواني و جواني پا گذاردند بدون اينكه لذتي از طراوت كودكي و جواني برده باشند . آنها هيچگاه مزه شادي را نچشيدند زيرا كه هر بار طعم تلخ گاز خردل زير زبانهاشان لبخند را پس مي زد.
بر اساس آمارهاي اعلام شده ، در حال حاضر48 هزار و 420 نفر جانباز شيميايي در ايران پرونده پزشكي دارند و اين به جز تعداد كثيري از افرادي است كه گمنام به شهادت رسيدند و يا هنوز شناسايي نشده اند . با گذشت دو دهه از اين جنايات هنوز پيامدهاي انساني و زيست محيطي كاربرد اين سلاحهاي سمي تهديدي جدي براي سلامت قربانيان و محيط زيست منطقه به شمار ميرود و اين در حالي است كه مسئولان امر تنها با پخش تصاويري كوتاه تلويزيوني از جنايات صدام سالروز فاجعه سردشت را يادآور مي شوند.
مردم ايران از نمايندگان خود در مجلس شوراي اسلامي و ديگر مسئولين در وزارت امورخارجه و نمايندگان ايران در مجامع بين المللي انتظار دارند كه از طريق راههاي ديپلماسي پرونده خسارات جنگ هشت ساله ايران را نه تنها در دادگاه رسيدگي به جنايات صدام پيگيري كرده بلكه مفاد ديگر قطعنامه 598 را در سازمان ملل تا حصول نتيجه دنبال نمايند.
جامعه جهاني به ويژه مردم ايران خواهان آن هستند كه در دادگاه رسيدگي به جنايات جنگي صدام علاوه بر صدام حسين تمام افراد و يا دولت هايي كه طي اين سالها در تجهيز عراق به سلاحهاي كشتار جمعي و شيميايي دست داشته اند، معرفي و مجازات شوند. همچنين در اين دادگاه بايد مشخص گردد چرا قدرتهايي كه سه دهه با دادن پز دموكراسي و حقوق بشر و...در مقابل اين جنايات ساكت بودند، اكنون صرفا براساس منافع خود تصميم به سرنگوني او گرفتند؟ ايـن دولـتهـا بـه علت جناياتشان درحق مردم ايران وتجهيزعراق به سلاحهاي كشتار جمعي بايد به افكار عمـومـي جهان پاسخگو باشند.
عراقي ها براي دستيابي به توان شيميايي اقدامات زير را انجام دادند :
1 ) برقراري مناسبات تجاري با كشورهاي غربي به منظور خريد فن آوري مواد و تجهيزات مربوط به جنگ افزار شيميايي .
2 ) عقد قرارداد خريد تجهيزات فني گوناگون با شركت هاي توليدكننده وسايل شيميايي در آلمان غربي .
3 ) خريد تركيبات شيميايي مربوط به توليد عوامل اعصاب از كشورهاي غربي به ويژه آلمان و هند.
4 ) تاسيس كارخانه هاي ساخت و توليد جنگ افزار شيميايي به ويژه در شهر سامرا.
برنامه سلاح هاي كشتارجمعي عراق به گفته دكتر حسين شهرستاني از دانشمندان هسته اي عراق از سال 1980 (59 ) آغاز و در بخش شيميايي در سال 1982 (61 ) با كمك تعدادي از شركت هاي آمريكايي با استفاده از گاز BW اعصاب و سارين توسعه يافت . ولي اقدام عراق براي كسب توانمندي (بيولوژيك ) به نوشته دكتر گراهان پي يرسون از محققان ساخت عوامل جنگ هاي بيولوژيك در دپارتمان صلح دانشگاه برادفورد انگليس از سال 1974 (53 ) آغاز شد و يكسال بعد در 1975 (54 ) عراق اجراي 78 پروژه تحقيق و توسعه را در مركز آل سلمان آغاز كرد و در سال 1985 (64 ) قادر به توليد انبوه عوامل ميكروبي سياه زخم وسم بوتوليسم بود. جيمز ولسي رئيس سابق سازمان سيا معتقد است ميكروب سياه زخم در بسياري از آزمايشگاههاي آمريكا قابل دسترسي بود و از سوي كشورهاي مختلف و از جمله عراق در سال هاي 80 توزيع شد .
اقدام عراق براي دستيابي به تكنولوژي و ذخاير شيميايي متعاقب شكست هاي عراق و استفاده از جنگ شيميايي به عنوان يك راه حل ممكن براي مشكلات نظامي اش آغاز شد. وفيق سامرايي مي گويد : « بدنبال وارد آمدن تلفات سنگين به صفوف نيروهاي ما و احساس نياز به سلاح بازدارنده كه رهبران ايران از از تداوم جنگ باز دارد انديشه دستيابي به سلاح هاي شيميايي شكل گرفت . نظرات كارشناسي برخي از كشورها از جمله كارشناسان شيميايي شوروي (سابق ) سبب گرديد عراق استفاده از سلاح ها را مورد توجه قرار دهد . در سال 61 وزارت صنايع و پتروشيمي دولت عراق براي خريد 500 هزار كيلوگرم مواد شيميايي موسوم به تيئوديگليكون براي توليد عوامل غيراعصاب به شركتي در بلژيك سفارش داده شد. كشندگي گازخردل 10 تا 100 بار كمتر از عوامل ساده اعصاب مي باشد اما توليد و كاربرد و رها كردن آن در يك عمليات واقعي بسيار آسان است . مجروحين گاز خردل به مقدار زيادي خدمات و پشتيباني نياز خواهند داشت قرار گرفتن در معرض گاز خردل براي يك مدت كوتاهي مي تواند سبب كوري يا بروز تاول هاي 4 تا 6 هفته اي شود . بنابر اين از نظر عراق گاز خردل در مقابله با نيروهاي پياده ايران كه اغلب مدت طولاني در مناطق آلوده در حالت ايستا مي ماندند و از امكانات پزشكي پشت جبهه نسبتا محدودي برخوردار بودند برتري قابل توجهي را نصيب عراق مي كرد.
عراق تا اواخر سال 64 حدود 10 تن از انواع گازها را در ماه توليد مي كرد . كه در اواخر سال 1365 اين ظرفيت توليد به بيش از 50 تن در ماه افزايش يافت و در پايان سال 67 عراق مي توانست بيش از 70 تن گاز خردل و 6 تن از هر يك از گازهاي تابون و سارين توليد كند .
توانمندي عراق در توليد گازهاي شيميايي به مشاركت و حمايت بسياري از شركت هاي آمريكايي و اروپايي و ساير كشورها صورت گرفت . پس از تجاوز عراق به كويت و افزايش تنش ميان آمريكا و عراق تحقيقاتي كه انجام شد و گزارشي كه عراق به سازمان ملل ارسال شد برابر يك گزارش عراق از 150 شركت آلماني آمريكايي و انگليسي تجهيزات نظامي دريافت مي كرد . كه آلمان با 27 شركت خصوصي و دولتي بيشترين سهم را در برنامه اتمي عراق داشت و آمريكا با 24 شركت و انگليس با 11 شركت فعال مشاركت داشتند. روزنامه الكترونيكي القبس از قول كارشناسان و گزارش ارسالي از عراق آمار ديگري را ارائه كرده است . برابر اين گزارش 92 شركت آلماني عراق را به سلاح هاي هسته اي مجهز كردند و در راس تامين كنندگان شركت آمريكايي 23 شركت انگليسي 21 شركت فرانسوي 18 شركت اتريشي 11 شركت بلژيكي 15 شركت ايتاليايي 13 شركت سوئيسي 7 شركت اسپانيايي 3 شركت ژاپني 4 شركت هندي 5 شركت كره اي و 3 شركت چيني و تعدادي از شركت هاي آرژانتيني برزيلي مصري اردني و 40 شركت روسي و اوكرايني در ليست فروشندگان سلاح هاي شيميايي و هسته اي به عراق قرار دارند.
در مورد شركت ها و كشورهايي كه عراق را در ساخت سلاح شيميايي كمك كردند راديو آمريكا با اشاره به گزارش سازمان خبرهاي دفاعي خاورميانه در پاريس به رقم دويست شركت در 21 كشور جهان اشاره مي كند و به نقل از رئيس مركز وزينتال در پاريس در مورد اين گزارش مي گويد : در گزارش از207 شركت نام برده مي شود كه 86 شركت آلماني هستند . گزارش مورد بحث هم چنين از 18 شركت آمريكايي كه دولت صدام از تجهيزات و فرآورده هاي آنها براي مقاصد نظامي استفاده كرده است نام مي برد.
به كارگيري در جنگ
براي نخستين بار عراق به شكل جديدتري در مقايسه با گذشته با استفاده از هواپيما و توپخانه از سلاح هاي شيميايي در عمليات والفجر 2 در منطقه حاج عمران استفاده كرد. يك خلبان اسير در اعترافات خود تصريح كرد كه با هواپيماي سوخو 22 بمب هاي شيميايي را حمل و در منطقه حاج عمران فرو ريخته است .
در عمليات خيبر در جزاير مجنون در سال 62 عراق به نحو برجسته و متفاوتي با گذشته از عوامل شيميايي با استفاده از هواپيما و توپخانه در چهارده مورد به طور گسترده استفاده كرد در اين عمليات دو هزار و هفتصد نفر مجروح شدند.
عراق در عمليات بدر در سال 63 علاوه بر گاز خردل و تاول زا از سيانور و خون نيز استفاده كرد. عراق در اين عمليات جاده ها عقبه ها قرارگاهها اورژانس ها اسكله را مورد حمله قرار داد. هشام فخري فرمانده سپاه سوم عراق پس از عمليات بدر طي مصاحبه اي گفت كشورش حق استفاده از سلاح شيميايي را براي خود محفوظ نگه مي دارد. راديو بغداد نيز اعلام كرد : « در برابر اصرار ايران بر ادامه جنگ عراق مجاز خواهد بود باهر اسلحه خطرناك و سوزاننده اي از خود دفاع كند. »
نحوه استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي در عمليات خيبر و بدر در سال هاي 1362 و 1363 نشان مي داد عراق به صورت فزاينده اي گروه هاي جنگ شيميايي خود را در مقابل نيروهاي نخبه در آورده است و تدريجا وسايل هدف گيري و پرتاب را با پيش بيني « الگوهاي باد » بهبود بخشيد كه آثار آن در سال هاي بعد بويژه در حلبچه آشكار شد. عراق در اين مرحله علاوه بر گاز خردل از گازهاي اعصاب استفاده كرد كه تاثير عمده اي بر افزايش تلفات ايران داشت . همچنين عراق با افزايش توليد گازهاي سارين و تابون در عمليات فاو در سال 1365 به نحو گسترده اي از اين گازها استفاده كرد.
مجامع بين المللي و قدرت هاي بزرگ در استفاده گسترده عراق از سلاح هاي شيميايي سكوت اختيار كردند و تنها در 30 مارس 1984 م (10 فروردين 1363 ) اولين واكنش را شوراي امنيت از خود نشان داد ولي عراق به آن بي توجهي كرد.
پس از عمليات خيبر ـ كه سوم اسفند 1362 آغاز شد ـ سخنگوي وزارت خارجه آمريكا اعلام كرد عراق در جنگ از گاز سمي استفاده كرده است . در پي آن نيز آمريكايي ها در مارس 1984 م (اسفند 62 ) به كارگيري سلاح هاي شيميايي را محكوم كردند. واكنش آمريكا در برابر عراق در حالي صورت مي گرفت كه آمريكا بدليل نگراني از شكست عراق درجنگ و شكست آمريكا در خاورميانه بدنبال برقراري ارتباط با عراق بود. به همين دليل جاناتان هوو از اداره سياسي ـ نظامي وزارتخارجه در نامه اي مورخ 1 نوامبر 1983 خطاب به جرج شولتز نوشت : عراق به صورت روزمره از سلاح شيميايي استفاده مي كند و براي حفظ اعتبار سياستمان در خصوص سلاح هاي شيميايي بايد به اين مسئله اشاره كنيم .
ولي براي كاخ سفيد اهميت صدام در مقابله با ايران بيش از اينها بود. لذا در فرمان رياست جمهوري شماره 114 مورخ 26 نوامبر همان سال به امضا ريگان اشاره اي به اين مسئله نشد. در نتيجه پس از واكنش آمريكا در محكوم كردن استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي بلافاصله رامسفلد در سفر دوم خود به عراق در فروردين سال 63 مايل بود به صدام توضيح بدهد كه اين موضع گيري ارتباطي باتلاش براي گسترش مناسبات كشور ندارد. آرميتاژ بعدها در همين زمينه مي گويد : انگيزه اصلي واشنگتن به برقراري رابطه با عراق و نگراني از پيروزي ايران در جنگ با عراق سبب گرديد دولت آمريكا واكنش در خور توجهي نشان ندهد. درچارچوب همين ملاحظه برابر سند محرمانه روزنامه شرق الاوسط به نقل از آن در گزارش خود مي نويسد : رضايت پنهاني آمريكا از استفاده عراق از سلاح هاي شيميايي كاملا واضح و مشهود است و آن همسو با منافع آمريكا ذكر شده است . هم چنين صدام به استفاده از اين سلاح تحريك و تشويق شده است .
دولت انگليس نيز باوجود درخواست ايران براي محكوم كردن كاربرد سلاح هاي شيميايي توسط عراق هيچ واكنش نشان نداد و اين اتهام را رد كرد و يك نماينده مجلس گفت : ما انزجار خود را از بكارگيري سلاح هاي شيميايي به هر دو طرف متخاصم اعلام كرده ايم ! يك مقام وزارت خارجه انگليس نيز اعلام كرد دولت انگليس مقررات صادرات مواد شيميايي به ايران و عراق را سخت تر كرد.
به كارگيري سلاح هاي شيميايي به صورت تدريجي علاوه بر اينكه يك عنصر جديدي را وارد معادلات نظامي كرد تاثيرات قابل ملاحظه اي بر روند جنگ و نتايج عمليات ها داشت . برابر گزارش جمهوري اسلامي به كنفرانس خلع سلاح تعداد حملات شيميايي عراق از ديماه سال 1359 تا اسفند 1366 جمعا 242 مورد بود كه قربانيان آن 44 هزار نفر ذكر شده است . هم چنين برابر گزارشي كه بغداد در پاسخ مانس بليكس رئيس بازرسان تسليحاتي درباره 6 هزار بمب شيميايي مندرج در يك سند مداركي را نشان داده است كه در جنگ عليه ايران به كار برده است .
در مجموع كاربرد سلاح شيميايي تاثيرعمده اي از لحاظ تلفات و ضايعات و تضعيف روحيه نظاميان ومردم ايران بر جنگ گذاشت . كردزمن در مورد درس هاي استفاده از سلاح هاي شيميايي در جنگ مي نويسد : وقتي نيروهاي نظامي احساس كنند بي دفاع هستند ممكن است با تحمل تلفات محدود از مقاومت دست كشيده و فرار كنند. مردمي كه از حملات شيميايي در هراسند ممكن است به راحتي از حمايت از جنگ دست بردارند.
خوانندگان گرامي جهت اطلاع بيشتر از اين موضوع مي توانند به جلد چهارم كتاب نقد وبررسي جنگ ايران و عراق « روند پايان جنگ » از انتشارات مركز مطالعات و تحقيقات جنگ مراجعه فرمايند.
سالها پس از پايان جنگ
خوشبختانه محققان كشور توجه شاياني به اين امر داشته و تحقيقات فراواني در اين رابطه انجام داده اند و مقالهها و گزارش هاي متعددي ارائه كرده اند كه جاي بسي قدرداني است.
اما متاسفانه جنبه زيست محيطي اين قضيه مورد غفلت و بي توجهي قرار گرفته است. عراق در طول جنگ از دهها تن مواد شيميايي براي حمله و تجاوز به مناطق جنگي، مرزي و مسكوني كشورمان استفاده كرد و حتي از به كارگيري تركيبات اين عوامل نيز دريغ نورزيد.
امروزه اين عوامل شيميايي هنوز هم سلامت ساكنان مناطق آلوده را بشدت تهديد مي كند كه اين را فقط مي توان نتيجه آثار زيست محيطي اين عوامل دانست. براساس مطالعات انجام شده توسط مراكز معتبر بين المللي برخي از عوامل شيميايي از جمله گاز خردل از نوع عوامل پايدار در محيط است و آثار زيانبار آن بر محيط زيست سالها باقي مي ماند، چنانچه از تركيبات اين عوامل استفاده شود پايداري آنها تقويت مي يابد و بر اثرات مخربشان افزوده مي شود.
همچنين منابع خاك و آب و هواي مناطقي كه هدف اصابت سلاحهاي شيميايي قرار گرفته اند، بر پايداري اين عوامل تاثيرگذار است. مثلا در مناطق سرد و شني پايداري عوامل شيميايي بالاست، چرا كه تحت اين شرايط امكان تجزيه پذيري آنها بسيار ضعيف است. سلاح هاي شيميايي اثرات زيانبار و جبران ناپذيري بر محيط زيست و اكوسيستم مناطق آلوده دارند كه از جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
۱- عملكرد طبيعي خاك را مختل مي كند. اصطلاحا خاك را مي سوزانند كه در اين خاك به اصطلاح سوخته، امكان زندگي ميكروارگانيسم هاي طبيعي خاك وجود ندارد.
۲- موجب اختلالات ژنتيكي در گياهان، توقف رشد آنها و از بين رفتن پوشش گياهي مي شود
. ۳- اختلالات ژنتيكي، اختلال در رشد و سقط جنين حيوانات را به دنبال دارد.
البته آثار زيست محيطي عوامل شيميايي بيش از موارد مذكور است كه متاسفانه در اين رابطه اطلاعات چنداني در دست نيست.
كشورهاي بيگانه هزينههاي سنگيني را به تحقيقات در زمينه اثرات مخرب سلاحهاي شيميايي بر محيط زيست اختصاص ميدهند كه ۳ نمونه بارز آن عبارتند از:
۱- در جريان آزاد شدن آلاينده هاي محيطي حاصل از سوختن چاه هاي نفت كويت و همچنين مواد مخربي مثل اورانيوم فقير شده (DU) طي جنگ خليج فارس و نيز جنگ بالكان، گروههايي از سازمانهاي مختلف مانند سازمان محيط زيست امريكا و سازمانهاي بين المللي مثل (UNEP برنامه محيط زيست سازمان ملل)، با صرف ميليونها دلار بودجه تحقيقاتي به بررسي اثرات مخرب اين آلاينده ها بر محيط زيست پرداخته اند و حاصل مطالعات و تحقيقات خود را طي مقاله ها و گزارش هاي متعدد آماده و ارائه كرده اند.
۲- در پي آزاد شدن موادشيميايي در كارخانه Union Carbide در بوپال هند، محققان اين كشور براي تحقيق روي اثرات زيست محيطي اين مواد همت گماردند.
۳- پس از نشت مواد راديواكتيو در نيروگاه (چرنوبيل) اكراين، تاثيرات مخرب اين مواد مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
اين در حالي است كه تاكنون هيچگونه تحقيقاتي در زمينه اثرات زيست محيطي سلاحهاي شيميايي صورت نگرفته و حتي يك مقاله يا گزارش علمي هم در كشور ارائه نشده است و هيچ ارگان و سازماني هم مسووليت آن را تقبل نكرده و نمي كند.
با وجود اسناد و مدارك معتبر مبني بر آزاد شدن ده ها تن مواد شيميايي مهلك و سمي از جمله عوامل اعصاب يا ارگانوفسفرها كه ساختماني شبيه سموم علفكشها دارند و نيز گاز خردل و تركيبات آن در مناطق مرزي كشورمان در طول جنگ تحميلي (از جمله تالابها و مرداب هاي هورالعظيم و هورالهويزه، درجنوب) و باغات و جنگل هاي استانهاي كردستان و كرمانشاه(درياچه زريوار در مريوان و باغات و زمين هاي كشاورزي اطراف سردشت و پيرانشهر)، سوال اصلي اين است كه چه كسي مسوول انجام تحقيقات در زمينه آثار خطرناك زيست محيطي اين عوامل است و كدام سازمان پاسخگوي عوارض احتمالي مخرب اين عوامل روي گياهان و جانوران و نيز محيط زيست انساني مناطق مرزي كشورمان است؟
در فاجعه بمباران شيميايي سردشت درسال ۶۶ ، عمده موادي كه مورد استفاده رژيم عراق قرار گرفت گاز خردل بود . اين گاز ماده شيميايي اي است كه روي بافت هاي پوششي بدن ايجاد تاول مي كند . بافت هاي پوششي ازنگاه پزشكي دودسته اند . بافت هاي پوستي و بافت هاي مخاطي مثل بافت هاي داخل دستگاه تنفسي و گوارشي . گاز خردل موجب تخريب اين بافت ها شده و با تاول مشخص مي شود. به همبن دليل اين گاز را تاول زا نيز مي گويند.
ماندگاري اين ماده شيميايي در محيط اگر تحت تاثير شرايط جوي قرار نگيرد حداقل سه سال است . ولي مهمترين موضوع ، اثر تاخيري گاز خردل است . يعني علاوه بر اينكه بعضي اشخاص در بدو آلودگي و مسموميت دچار ضايعات پوستي ويا با تنفس كردن موجب التهاب دستگاه تنفسي و يا با بلعيدن موجب زخم در دستگاه گوارشي مي شوند، بعضي ديگرنيز پس از چند سال دچار عفونت مجدد شده و علائم مسموميت آنها بعدا ظاهر مي شود .
بر اساس اين موضوع دونظريه مطرح شد . يكي اثبات ماندگاري عامل آلوده كننده در محيط بود . يعني شخص از محيط آلوده شده است و ديگري فعاليت مجدد عامل آلودگي در بدن شخص آلوده شونده است . يعني با گذشت چند سال از زمان آلودگي علائم مسموميت يا تكرار مي شود و يا به تازگي بروز مي كند .
مسموميت با گاز خردل متاسفانه درمان قطعي نداد. اگر هم داشته باشد در اختيار توليدكنندگان اين مواد است . درماني كه روي مصدومين شيميايي انجام مي گيرد عمدتا درمان بازدارنده است . شامل مراقبت هاي مختلف ، كمك تنفسي دائم ، جلوگيري از عفونت محل آسيب ديده و موارد ديگر . ولي در مجموع مي توان گفت درمان قطعي براي مصدومين شيميايي وجود ندارد .
با احتساب اين امر كه درمان قطعي وجود ندارد مي توان گفت كليه مردم سردشت بيمار شيميايي هستند . اگر واقع بينانه به اين فاجعه نگاه كنيم بايد بپذيريم كه همه مردم سردشت آلوده اند مگر خلاف آن ثابت شود . همانگونه كه در مورد رزمندگان بايد اين نظر را داشت . بايد گفت همه رزمندگاني كه به نوعي در مناطق جنگي و عملياتي حاظر بودند به درجاتي آلوده به مواد شيميايي هستند مگر عكس آن اثبات شود . البته مسئولين بنياد جانبازان به خلاف اين موضوع معتقدند.
اثرات اين گاز كه درمحيط خاك ، آب و يا موارد ديگر باقي مي ماند مي تواند افراد را غير مستقيم نيزآلوده كرده باشد . ما معتقديم حتي خيلي از خانواده هاي رزمندگان نيز بايد معاينه شوند . آنها هم مي توانند بواسطه تماس با رزمندگان آلوده به مواد شيميايي ، آلوده شده باشند . بايد همه آنها را شناسايي و مراقبت هاي ويژه اي روي آنها انجام گيرد تا اگر آلوده شده باشند نگذاريم بيماري به مرحله اي برسد كه شخص را زمين گير كرده و بعد از مدتي نيز خبر شهادتش را بشنويم .
مواد شيميايي بخصوص گاز خردل تاثيرات متاسيون دارد .به اين معني كه بواسطه اين گاز جهشي روي كروموزوم ها ايجاد مي شود . اين جهش موجب تغيير ژن ها مي شود . اين تغيير ژن نيز بروز صفات جديدي در بدن را در پي دارد . مثل نقص عضو و يا موارد ديگر .
البته بسياري از گازهاي استفاده شده در جنگ بر عليه ايران براي اولين بار بصورت عملي آزمايش مي شد درنتيجه علائم آن به خوبي تست نشده است . بنابراين بطور قطع نمي شود گفت كه چه تاثيرات ژنتيكي روي نسل هاي آينده مي تواند داشته باشد ولي اگر واقع بينانه به قضايا نگاه كنيم بايد بگوييم كه حتما اين گازهاي شيميايي روي ژن ها تاثير دارد . پس بايد بيشتر به اين موضوع توجه كنيم . بايد از كنار مصدومين شيميايي به سادگي نگذريم تا بعد از چند سال و يا چند نسل آثار مخرب اين گاز ها را نبينيم .
مجامع بين المللي در موضوعات مختلف پزشكي و اثرات اين گاز ها ، تحقيق و پژوهش بسياري مي كنند و به نتايجي هم مي رسند ولي در اختيار ما نمي گذارند . يكي از دلايلي كه آنها بيماران شيميايي ما را مي پذيرند اين است كه بهره برداري تحقيقاتي خودشان را بكنند . آنها دلشان براي ما نسوخته است . اگر مي سوخت مواد شيميايي را به عراق نمي دادند. ما بايد خودمان در مورد مواد شيميايي تحقيق كنيم. متاسفانه در كشور ما به پژوهش و تحقيقات عوارض و پيامدهاي مواد شيميايي توجه خاصي نشده و نمي شود در حاليكه مهمترين موضوع است.
روابط عمومي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه
خبرگزاري مهر
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}